بهگزارش خبرگزاری بسیج استان مرکزی از اراک؛ حامد افروغ؛ سخنان دیروز رهبر معظم انقلاب اسلامی به مناسبت عید فرخنده قربان، بار دیگر چون خورشید، روشنی بخشید. فرمایشاتی که به روش معمول معظم له، گره از تفرقه و تشتت آراء بین گروهةای مختلف جامعه باز کرد و بار دیگر میوه «وحدت» را چون پدری حکیم در دامان فرزندان ریخت.
در میان کدواژهها و محورهای سخنان ایشان، اشارهای شد به اینکه «دشمنان در صدد هستند ملت ایران را اذیت کنند، مثل دوران دفاع مقدس»، این جمله اگر چه در ظاهر بدیهی و روشن به نظر میرسد اما توجه به کنه معنا و بررسی چرایی ابراز آن، ما را به وقایعی رهنمون میسازد که پرده از جنگی عمیقتر و خطرناکتر از دفاع مقدس بر میدارد. مقدمتا باید اشاره کرد که ایران، فارغ از نوع دیدگاه و ایدئولوژی حاکم بر آن، به سبب نعمات و برکاتی که از موقعیت جغرافیای سیاسی گرفته تا داراییهای سرزمینی، مورد طمع استعمارگران و مستکبران در برههةای مختلف تاریخ بوده است.
بسیاری از جنگها و خونریزیهایی که علیه ملت ایران چه آن پهنه بزرگ تاریخی از مصر تا مرز چین، چه همین گربه آرام نشسته بر زمین، با هدف انضمام این سامان به ممالک دیگر و یا دوشیدن ثروتها و داراییهای آن بوده است. معالوصف، آنچه که امروز از ایران بزرگ مانده در همین حد و اندازه نیز همچنان در اوج ثروت مادی و معنوی است و هنوز مورد طمع زیادهخواهان قرار دارد به طوریکه لحظهای این مردم و سامانش از کید دشمنان و دشنه برخی دوستان در امان نبوده است.
اما آنچه که امروز بیش از دوران دفاع مقدس کشور و مردم را تهدید کرده و راه را برای به تاراج بردن ثروتهایشان همواره میکند، جنگ روانی است که در برهههای مختلف با نامهای تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، جنگ نرم و غیره ازآن یاد شده است اما هدف غایی همه آنها، استحاله فکری و فرهنگی مردم و مسئولان برای پذیرش بهرهکشی و سرسپردگی به غیر است به طوریکه از تواناییها و قدرتهای داخلی خود غافل شده و با مصرفگرایی صرف، بیش از گذشته دست طلب به سوی دشمنان خود دراز کنند.
در این میان، آنچه که بیش از قبل افکار و عقاید را فاسد کرده و دلها را رو به قبله غرب متمایل میسازد، ضربه زدن به امنیت روانی مردم است. مسالهای که اگر نباشد، انسان با ابتلا به خودکمبینی و تحقیر خویش، از هیچ چیز راضی نشده و مدام با دیدن کمیها و کاستیها بدون در نظر گرفتن حقایق میدانی، خود را در برابر زرق و برق خارجِ ندیده، زبون و بیارزش میپندارد و صرفا با ادعاهای رسانههای رنگارنگ و پر طمطراق غربی و بهبه و چهچههای سرسپردگان داخلی و تحریفات تاریخی، دلباخته فرهنگ و زندگی غیر میشود.
ایران فارغ از همه کمبودها و ناملایماتی که در دورههای مختلف حکمرانیها به آن دچار بوده، همواره برای مردم خود بهترین و امنترین خانه بوده است، چرا که هرکس با توجه به فرهنگ و ریشهای که بر بستر آن زاده میشود، در همان چهارچوب همخوانی و تاب آوری بیشتری دارد و حتی اگر در بدترین حالت، از سوی اطرافیان خود درک نشده و فهم نشود، باز آن رگ و ریشه پیوندی عمیق بین آنها برقرار میکند که در اغلب موارد آن را نمیتوان در دیاری دیگر جست. مروری بر خاطرات و روزنوشتهای برخی افراد که فضای داخل و خارج کشور را درک کردهاند به این مهم گواه است که همین دلتنگی برای خانه، دال بر آسیب خوردن همان رگ و ریشههاست که جز با تنفس در هوای وطن و در کنار مردم خود، درمان نمیشود.
معالاسف، کمکاری و بیکفایتی اغلب مدیران در اصلاح و بهبود وضعیت زندگی از سویی، و جنگ تبلیغاتی و روانی دشمن از سوی دیگر که سعی دارد نقش دایه مهربانـر از مادر را بازی کند از سوی دیگر، به مثابه دو لبه قیچی هستند که رشته تعقل و تفکر را در بین توده مردم بریده و بستر تاثیرگذاری تهاجم روانی دشمن را فراهم میسازد. در این موقعیت است که هشدار رهبر معظم انقلاب اسلامی آنجا که فرمودند: «به موازات تحریم ــ این را درست توجّه کنید ــ یک جریان تحریف هم هست؛ در کنارش یک جریان تحریف هست؛ تحریف حقایق، واژگون نشان دادن واقعیّات؛ چه واقعیّات کشور ما، چه واقعیّات مرتبط با کشور ما؛ این هم یکی از کارهایی است که آنها انجام میدهند. هدف از این تحریف دو چیز است، دو کار را میخواهند انجام بدهند: یکی، ضربه به روحیه مردم است؛ یکی [هم] آدرس غلط دادن برای رفع مشکل تحریم.» مصداق مییابد.
از اینرو با توجه به تجربه تاریخی و امید به نسل جوان جهت بهرهگیری از توان داخلی، باید ضمن تسلیح فکری و عقیدتی به خودباوری و اعتماد به نفس و عزت نفس، در راه اعتلای کشور به دست خود قدم برداریم و به قول مثلی قدیمی خانه تنگ بابا را بر ویلای همسایه ارجحیت داده و با رفتار درست سیاسی و اجتماعی سهم خود را در اصلاح کشور و فرهنگ آسیب دیده آن برداریم زیرا از آفاتی که مدتهاست به آن گرفتاریم، برشمردن عیب و قصورات دیگران و مبرا کردن خود از اشتباهات است.
انتهای پیام/