۲۳ / اسفند / ۱۴۰۳ - 13 March 2025
22:54
کد خبر : 9344211
۱۲:۱۴

۱۴۰۰/۰۳/۰۲
حاشیه ای بر سومین روز آسمانی شدن حنانه امیری

اشک های زمینی برای بانوی آسمانی

گویی امروز همه برای رفتن تمرین می کردند. مرتضی امیری را دیدم، صبور و آرام اما غم را در چهره اش نتوانسته بود مخفی کند.

آیت الله عابدینی ضمن تسلیت به اهالی رسانه حضور خبرنگاران را عامل پیوند دانستند، سنگینی مراسم همگان را تحت تاثیر قرار داده بود، مگر می شود خواهرت را نبینی، فضایل مادر را در رفتار خواهر تجسم نکنی! اصلا برادر بدون خواهر به کجا پناه می برد؟ محمد کشاورز،هادی انصاری، سرهنگ برین، مصطفی جعفری، جابر خرم نیا، حجت الاسلام خلج در گوشه ای با اشک های خود مداح اهل بیت را همراهی می کردند، روضه حضرت علی اکبر(ع) چقدر سوزناک است؟
از مسئول پرسون، رضا خانلی و مداح اهل بیت رشوند در فراغ بانوی انقلابی گریستند.

دیگر حنانه امیری نیست! شوک بزرگی به جریان انقلاب وارد شد، پرکار، جهادی و مبارز برای گرفتن حق! مبارزه بی امان با فساد و احضار مکرر برای پاسخ گویی! آرام وآسوده باش! نخواب، اگر بخوابی همه را خواب غفلت می گیرد، بیدارشو ما آدمیان خاکی صفت زمینی را به نظاره بنشین! ببین چقدر راحت اسیر دست سیاست بازان مکار شده ایم!

هیچ وقت مرتضی امیری را اینگونه ندیده بودم، صبور استوار محکم، اما فراغ و مظلومیت در چهره اش موج میزد، کاش صدها خواهر مانند حنانه امیری در رسانه داشتیم، کاش روزگار تکرار شود و هربار چرخ گردون نشانه ای برایمان بفرستد.

چه روزگار غریبی سراغ ما آمده است؟ همه منتظریم تا روزهای خوش برگردد، نقدهای بخشی بی نیاز،صفحه بندی و تیتر سیمان آباد علی جلالی، نقدهای علی اصغر رضایی، تنش های صفحه بندی پرویز اردلان،اندیشه زلال و نگاه قزوین، آوای تات و خواهران بابایی همه را در مراسم حنانه امیری در گوشه ذهن پرآشوبم مرور می کردم.

چقدر پیر شدیم! یاد شوخی های حاج عباس خرم نیا افتادم، بی اختیار جابر را کنار خودم یافتم، سر روی شانه هایم گذاشت و گریست! من هم می دانستم خرم نیا چقدر دل نازکی دارد! تا بوده همین بوده! خوبان می روند بازماندگان جز آه و حسرت کاری ندارند.

 

نوشته های صادق چگینی


گزارش خطا
ارسال نظرات شما
x

عضو کانال روبیکا ما شوید