به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج از کردستان، در کوچههای سنگفرششده سنندج جایی که خانهها بوی چای هلدار و نان محلی را در خود گرفتهاند، دخترانی که اولین رمضان خود را تجربه کردهاند، با شوق و افتخار دور هم جمع شدند و جشن آنها، نهتنها یک مراسم ساده، بلکه آیینی مقدس بود که گذر از کودکی به دنیای مسئولیتهای معنوی را گرامی میداشت.
در این مراسم معنوی دخترانی با لباسهای سفید و رنگارنگ، چشمانی که از غرور میدرخشید و گونههایی که از هیجان گلانداخته بود، در فضایی آکنده از نور و معنویت، نخستین روزههای خود را جشن گرفتند، صدای قهقهههای کودکانه در هم آمیخته با زمزمههای قرآن، حال و هوایی روحنواز به مجلس بخشیده بود.
طنین نغمههای آسمانی
با تلاوت آیاتی از قرآن، سکوتی دلنشین بر فضا حاکم شد. دختران، با گوشهایی جانسپردن به کلمات وحی، در دل خود شوق عبادت را مزهمزه میکردند. پس از آن، سرودهایی به زبان کردی خوانده شد؛ سرودهایی که از عشق به رمضان، شکوه بندگی و شیرینی نخستین روزه سخن میگفتند.
در مسجد حاجی فیضه نایسر در غروب پانزدهمین روز از ماه مبارک رمضان سفرهای گسترده شد پر از خرماهای شیرین، نانهای محلی و چای معطر، مادران با نگاههایی لبریز از مهر لبخند میزدند و پدران با غروری پنهان، نظارهگر فرزندان خود بودند.
با تلاوت آیاتی از قرآن سکوتی دلنشین بر فضا حاکم شد دختران با گوشهایی جانسپردن به کلمات وحی در دل خود شوق عبادت را مزهمزه میکردند، پس از آن سرودهایی به زبان کردی خوانده شد؛ سرودهایی که از عشق به رمضان شکوه بندگی و شیرینی نخستین روزه سخن میگفتند.
هر دختری که نامش را میخواندند، با دستانی لرزان، اما قلبی سرشار از افتخار هدیهای دریافت میکرد؛ چادری سپید، جانمازی خوشنقش، و کتابی که قصههای
آسمانی را در خود داشت.
آنگاه که موذن، اذان مغرب را در فضای شهر طنینانداز کرد، دختران کوچک سنندجی نخستین افطار روزهداریشان را با دعایی از دل برداشتند، شبی که برای آنها نه فقط جشنی ساده، بلکه دری بهسوی دنیایی از بندگی و عشق الهی بود.
شبی که تا همیشه در دلها میماند
با غروب خورشید سنندج و روشنشدن فانوسهای شب، این جشن به پایان رسید، اما یاد آن برای همیشه در قلب دخترانی که طعم شیرین روزه را چشیده بودند، باقی ماند. شبی که نهتنها جشن روزه اولی، بلکه جشنی برای آغاز سفری تازه در مسیر ایمان و بندگی بود.
انتهای خبر/