به گزارش خبرنگار خبر گزاری بسیج از کردستان، ترامپ در ریاض، با زبانی تند علیه ایران سخن گفت، میلیاردها دلار قرارداد تسلیحاتی با سعودیها بست، و در عین حال نوعی بازتعریف از سیاست آمریکا در قبال مسائل حساسی، چون سوریه ارائه کرد که بیش از هر چیز رنگ و بوی باجخواهی و معاملهگری داشت.
در نگاه نخست، انتخاب عربستان سعودی به عنوان مقصد نخستین سفر خارجی ترامپ پیامی روشن داشت آمریکا بهدنبال احیای روابط سنتی خود با کشورهای نفتخیز حاشیه خلیج فارس است، بهویژه در پی سالهایی که دولت اوباما تلاش کرد با ایران به توافق هستهای برسد و از سطح تنشها بکاهد.
اما ترامپ از همان بدو ورود به ریاض، نه تنها زبان دیپلماسی سنتی را کنار گذاشت بلکه در سخنرانیاش در اجلاس سران کشورهای اسلامی، ایران را منبع بیثباتی در منطقه معرفی کرد و تهران را به حمایت از تروریسم متهم ساخت این موضعگیری، هرچند به مذاق سعودیها و برخی دیگر از متحدان سنتی آمریکا خوش آمد، اما بیش از هر چیز بیانگر نگاه تجاری ترامپ به سیاست خارجی بود یعنی نوعی دشمنسازی برای دوستیفروشی.
ترامپ با علم به اینکه عربستان از تهدید ایران برای مشروعیت بخشیدن به سیاستهای امنیتی و نظامی خود استفاده میکند، از همین ابزار برای عقد قراردادهایی بهره برد که ارزش آنها از مرز ۱۱۰ میلیارد دلار گذشت.
فروش جنگافزارهای پیشرفته، حمایت اطلاعاتی و امنیتی، و وعده پشتیبانی در برابر “خطر ایران” تبدیل به کارتهای چانهزنی ترامپ شد رئیسجمهوری که خود را تاجر میدانست، سیاست خارجی را نیز به عرصه معامله بدل کرد عربستان برای گرفتن پشتیبانی سیاسی، باید با دلارهای نفتی خود اسلحه بخرد و در پروژههای عمرانی با شرکتهای آمریکایی قرارداد ببندد.
اما در این میان، یک سوال اساسی مطرح است و آن هم اینکه آیا این سیاست چیزی جز باجخواهی و باجدهی نیست؟ ترامپ به سعودیها وعده حمایت امنیتی داد، اما در عوض ثروت آنها را به نفع شرکتهای نظامی و صنعتی آمریکا جذب کرد.
این الگو، در سیاستهای او در قبال سوریه نیز دیده شد ترامپ در آن زمان سیاست مشخصی برای بحران سوریه نداشت، جز اینکه از حمایت از برخی گروههای شورشی دست کشید و در مقابل، ائتلاف با برخی کشورهای عربی را تقویت کرد تا هزینههای جنگ و بازسازی را بر دوش آنان بیندازد او در جایی گفته بود اگر ما از جایی حفاظت میکنیم، آنها باید پولش را بدهند.
در نگاه ترامپ، ارزش ژئوپلتیک کشورها با توان مالی آنها سنجیده میشود عربستان برایش کشوری است با منابع عظیم مالی که میتوان از آن در ازای حمایت سیاسی دلار گرفت ایران، دشمنی است که میتوان از ترس آن برای فروش سلاح و ایجاد ائتلاف بهره برد و سوریه، منطقهای است که اگر قرار است در آن درگیر شویم باید کسی هزینهاش را پرداخت کند.
این رویکردِ آشکارا معاملهگرانه، هرچند ممکن است در کوتاهمدت سودهایی برای اقتصاد آمریکا به همراه داشته باشد، اما در درازمدت به بیثباتی منطقه دامن میزند و باعث تعمیق شکافهای قومی، مذهبی و سیاسی میشود.
ترامپ با زبان تهدید و تحقیر، سعی در تحمیل اراده خود به کشورهای منطقه داشت در حالی که ظاهراً از عربستان حمایت میکرد، با نگاهی از بالا و تحقیرآمیز به پادشاهی سعودی مینگریست؛ چنانکه بعدها در سخنانش بارها گفت اگر حمایت آمریکا نباشد، عربستان دو هفته هم دوام نمیآورد همین نگاه تحقیرآمیز، نمونهای روشن از باجخواهی کلاسیک است پشتیبانی میدهیم، اما در عوض باید تمامقد در خدمت ما باشید و ثروتتان را خرج کنید.
سفر ترامپ به عربستان، نماد چرخش کامل از سیاست چندجانبهگرای اوباما به سیاست یکجانبهگرای تجاری بود این سفر نهتنها راه گفتوگو را نبست، بلکه تقابل را تشدید کرد، به رقابت تسلیحاتی دامن زد و منطقهای پرآشوب را وارد فصلی جدید از بیثباتی کرددر این میان، ایران بهانهای بود برای فشار به دیگران، نه موضوعی برای گفتوگوی دیپلماتیک.
در نهایت، آنچه از این سفر در حافظه تاریخ مانده، نه یک دستاورد دیپلماتیک، بلکه یک معامله بزرگ است معاملهای که در آن دلارها خرج شد، اما صلح خریداری نشد.
یادداشت از گل آرا ظاهری