زیر آسمان پرستارهای که گویی هنوز صدای نالههای خیمهگاه حسینی در آن میپیچد، ایستادهام؛ نه برای نگهبانی از یک نقطه مرزی، بلکه برای پاسداری از پرچمی که بر قلهی کربلا برافراشته شد. پرچم خون و ایمان، پرچم حسین علیهالسلام و برای پاسداری از پرچمی که سه رنگ سبز و سفید و سرخش نشان از سه حقیقت جاودانه دارد؛
سبزِ ولایت، سفیدِ صداقت و سرخِ شهادت.
اینجا در دل شب، کنار یادمان شهدای نهر خین، صدای موجهای آرام اروندرود برایم قصه میگویند؛ قصه غواصانی که بیساز و برگ، با دلی از فولاد، دل به موج زدند و مرزهای خاکی را به افلاک پیوند دادند.
من، پاسداری از سپاه همیشه پیروز امام علی علیهالسلام، از قم آمدهام تا در این شب عاشورا، نه در دل کوفه، که بر کرانهی جنوب غربی وطنم، ایران شیعه، نگهبان باشم؛ مبادا دوباره حسین زمان تنها بماند.
دشمن، اگر امروز نه با شمشیر، که با موشک و تهدید و تفرقه میآید، ما نیز با بصیرت و ایمان و تبعیت از ولایت، روبهرویش ایستادهایم. من شب را بیدار میمانم، نه فقط برای نگهبانی از مرز، که برای نگهبانی از آرمان، از خون، از صدای «هل من ناصر...» که هنوز در گوش تاریخ طنینانداز است.
در این لحظهها، زیر این آسمان خاکخورده از آه دل مادران شهدا، به خود میگویم: اگر آن روز نبودم تا سپر بلا برای حسینم باشم، امروز هستم تا نگذارم پرچم او، پرچم اسلام، پرچم ولایت، بر خاک بیفتد.
جانم فدای رهبرم سیدعلی، که پرچمدار راه حسین است در روزگار ما، و نایب آن خورشید پنهان، امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف.
ایستادهام، تا مبادا کربلا تکرار شود.
ایستادهام، تا شب عاشورا اینبار با بیداری و وفاداری به صبح ظهور برسد.
ایستادهام، به عشق حسین، برای ایران.
دلم کربلاست و پاهایم در خاک گرم وطن. جانم لبیکگوی «هل من ناصر» حسین است، سلاحم آماده، نگاهم بیدار، و عهدی در دل:
نخواهم گذاشت تکرار شود آن ظهر عاشورا…
نخواهم گذاشت حرمِ ولایت، بیمدافع بماند…
نخواهم گذاشت، حتی نگاه نامحرمی به ایران شیعه بیفتد.
ای دشمن، اگر خیال خام در سر داری، بدان اینجا هنوز نسل قاسمها و حبیبها زندهاند؛
ای صهیونیست، اگر دم از حمله مجدد میزنی، بدان این مرزها نفس میکشند از غیرتِ علمدار…
ای عاشورا، امشبت امانتِ اشکهای زینب است؛
و ما، سربازان سیدعلی، با وضوی خون و بیداری، پاسدار این حماسهایم.
ایران، سرزمین ولایت است، قلعهی تنها پرچمدار حق در قرنِ غربت…
و من، این پاسدارِ غریبِ شب، این مرزبانِ بیدار، تا آخرین نفس،
سپر میشوم میان این خاک و هر گزند.
لبیک یا حسین...
لبیک یا خامنهای...
دلنوشته پاسداری از نقطه صفر مرزی جنوب غرب ایران در شب عاشورا