۰۶ / فروردين / ۱۴۰۴ - 26 March 2025
04:00
کد خبر : 9676320
۱۱:۳۴

۱۴۰۴/۰۱/۰۴
یادداشت/

برای لحظه‌ای "اندیشیدن"/ نگاهی به "جوشن کبیر" ویژه شب‌های قدر

جانباز عبدالحسین پیروان در یادداشتی نگاه ویژه‌ای به دعای جوشن کبیر ارائه کرده است.

به گزارش خبرگزاری بسیج از فارس، جانباز عبدالحسین پیروان در یادداشتی نگاه ویژه‌ای به دعای جوشن کبیر ارائه کرده است. متن این یادداشت بدین شرح است:

به اعتقاد ما شیعیان خصوصا"؛ و مسلمین عموما"،این شبهای فرد پایانی رمضان،ویژگیهائی دارند که شبهای دیگر سال حتی شبهای دیگر رمضان فاقد آنند!
بنا بقول قرآن حکیم،یک شب آن برتر و بهتراز هزار ماه است!چگونه است؟!
آری اینچنین فاصله های زمانی کوتاه و گاه سرعت بر زمان پیشی می گیرد!
درگذر از بحث کارشناسانه موضوع؛
،در این شب بسیار مهم سرنوشت ساز،ادعیه خاصی خوانده می شوند .
در میان ادعیه وارد شده و بسیار مهم؛دعای شریف(جوشن کبیر)است. این دعا به یکصد فراز تقسیم شده که همه خاص اسماء و صفات خدای سبحان است. و در پایان هر فراز از این دعای پر اثر،جملاتی تکرار می شوند که چنین است:
سبحانک یا لا اله الا انت،الغوث! الغوث! خلصا من النار یارب! و معنی تحت اللفظی آن،اینست:
پاک و منزهی از هر عیب و نقصان ای آنکه جز تو خدائی نیست!
اینک بفریادمان رس! بفریادمان رس!ما را از آتش آزاد و خلاص کن!!
من با خود اندیشیدم،نه خداوند نا شنواست و نه اینقدر تکرار لازم است ونه اینهمه خستگی را نیاز!!
یافتم که آنقدر *آتشهای درون* و *برونمان* فزونند که بیش اینها نیاز است به *تکرار*!
یافتم که ما انسانها از درون خود و هم از برون،در میان شعله هائی از آتشهائی هستیم!و غفلت،ما را از سوزشمان،باز داشته است!
نه آن آتشها را می بینیم و نه ادراک می کنیم!و یا آنکه خود را به تجاهل زده ایم!
به نرمی و تدریج می سوزیم و خاکستر میشویم،میسوزانیم و خاکستر میکنیم،میشکنیم و می شکنانیم و دائما خود،آتش بیار معرکه خویشیم و شعله ها را مشتعل،حفظ می کنیم!
کافیست بل،ضروتا لازم است تا قدری سینه های آلوده خود را صاف و صیقل دهیم تا...
با چشمانی اشکبار،همه چیز خود را بر باد رفته می بینم!و با خود می گویم:پروردگارا!سبحانا!
ارزشهای انسانی ما سوخت و خاکستر شد!!
دیگر چه اندوخته ای مانده؟!
آتش حقیقتا تنها آنست که ما میبینیم،یا غیر آن نیز هست؟! 
آتشی که ارزشهای والای انسانیم را هدف گرفته،سوزاننده تر نیست؟!
خرد و اندیشه،آگاهی و شعور را چگونه نابخردانه به آتش می کشیم؟!
ذهن را چگونه تخریب می کنیم و لانه بیخردی قرارش می دهیم!
خود ستیز و خرد سوزیم،خودسوز و خرد ستیزیم!
آیا تکیه بر جهل وتعصب،آتش نیست؟هیزمهای این آتشها چیستند؟
آتش بیار معرکه کیستند؟
اگر من نیستم پس کیست؟!
اینهمه خرافات و جهل و نامعقولات؛آتش نیستند؟! 
بخود نیامدن،خود،گدازنده تر نیست؟عقول و خردها را پل ضد ارزشها قرار دادن،آتش نیست؟
آیا از نتایج این آتشها،خسارات و تباهی ها نیست؟ 
اینست کمالات ما انسانها؟
ما برای این ویرانی،آمده ایم؟
سزاست که برای  هر *خصلت نامعقولمان* که خود آتشهائی بس سوزاننده هستند،بانگ الغوث و خلصنی سوزناک،از عمق جان بر آریم!تا شاید از مابقی عمر مانده،چیزی دستگیرمان شود!و از کاروان خسارت به کاروان فلاحت و رستگاری،ورود کنیم و وجودی تغییر یافته و متحول ،یابیم.
من در این شب سراسر نور و رحمت،برای همه عزیزانم،شناخت و یافتن هر آتشی را سفارش میدهم و خروج و خلاصی از اینها را توصیه مینمایم و در این راه از حضرت رب ودود و خدای سبحان و عفو،مدد میجویم!
خدایا!این زره را آنچنان بر وجودمان بپوشان تا از گزند هر آتش،حسد،خشم،کینه،عجب،کذب،شرک، ستم، و... ایمن گردیم!   

انتهای پیام/


گزارش خطا
ارسال نظرات شما
x

عضو کانال روبیکا ما شوید